شبروان از کوی دلبر خوش نشانها داده اند
شبروان ازدوزخ ایمن از بهشت آزاده اند
شبروان لبیک گویان اشک ریزان می روند
شبروان خود از برای این دومعنی زاده اند
شبروان هر روزتا شب دائما هوگفته اند
بازهر شب تابه روز ازبهر هو استاده اند
شبروان مست اند و حیران زین سبب هر نیمه شب
ترک هستی گفته اند و فارغ از سجاده اند
شبروان هر شب زگریه همچو ابر نوبهار
آه شب را توشه کرده بهر مرگ آماده اند
شبروان را بین زبهر وحشت شبهای گور
اشک حسرت تا به روز از چشمها بگشاده اند
خواب شب برچشم عاشق بسته اند ای دوستان
تا صلای عشق هو در جانشان در داده اند
نویسنده: بیقرار(شنبه 86/7/28 ساعت 3:56 عصر)